ده روزه که گیانکو ندیدم و نمی‌دونم این حسی که الآن دارم چیه. چی می‌گین به اون حسی که جایِ خالیِ دستایِ یه نفره بین دستات؟ جایِ خالی بوسه‌هایِ یه‌نفر رو پیشونی‌ت. جایِ خالیِ حرفایِ یه نفر وقتی کنارِ گوشت حرف می‌زنه. جایِ خالیِ چشمایِ یه نفر وقتی تمامِ مدت زل زده بهت و داره سعی می‌کنه نشون بده حواسش نبوده. جایِ خالی‌. جایِ خالی. جایِ خالی. جایِ خالیِ چیزایی که نمی‌شه با کلمات نوشتشون. چی می‌گین بهش؟ این تمومِ اون چیزیه که این‌روزا دارم حس می‌کنم. دارم حسش می‌کنم و غرق می‌شم تو گردابِ خودم. می‌چرخم. له می‌شم. دست می‌ندازم به کوچیک‌ترین دست‌آویزا. تمومِ تلاشمو می‌کنم که ادامه بدم. که زندگی جریان داشته باشه. که من وسطِ همه‌یِ اینا اونقدر ادامه می‌دم که دوباره ببینمت و دوباره کنارم باشی. همین.

77: کوچه‌ی بیست و سوم، فرعیِ هشت و سه دهم.

76: جایِ خالیِ دستات. جایِ خالیِ چشمات.

74: که من وسطِ همه‌یِ این روزا، قلبمو جا گذاشتم پیشت.

جایِ ,خالیِ ,می‌کنم ,یه ,خالی ,می‌شم ,جایِ خالیِ ,جایِ خالی ,چی می‌گین ,حسی که ,خالی جایِ

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مکان تفریح من یک وبلاگ نویس عاشق دنیای فناوری، شبکه و امنیت کتابخانه دیجیتال عرشیان دانش تـــــیم سایبری بـــــدر لمینت متحرک دندان جنس اصل snap on smile اورجینال برای دو فک یه قُلُپ فلسفـــــه... Little Nightmares وب سایت متوکلون دل نوشته وبلاگ آب و یخ